قرآن کتابی برای زندگی سعادت بخش

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ [20 / 124]

قرآن کتابی برای زندگی سعادت بخش

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ [20 / 124]

گاهی برای فهمیدن حقایق نیازی به خواندن کتابهای قطور و مطالب طویل نیست. حتی برای اینکه حرفتان را به کسی بفهمانید نیز سخن بلند نیاز نیست.
این وبلاگ جایی است برای فهمیدن و فهماندن اما با مطالبی کوتاه و کمترین کلمات.

طبقه بندی موضوعی

رهبری و قرآن

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۲، ۰۳:۳۷ ب.ظ

در قرآن سوره بقره آیه 120 داریم که وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ .

رهبر عزیزمان شبیه به همین سخن را فرموده اند. سخنانی درباره سیاست؛ که در زیر می خوانید و شباهت را احساس می کنید:

امام خامنه ای:

آنچه را که دشمن هدف گرفته، این است؛ باید به این موضوع توجّه داشت. دشمن، سیاسى و سیاستمدار است؛ مغزِ طرّاحِ سیاسى دارد، فکر مى‌کند که چه‌کار باید بکند. *یکى از طرّاحیها این است که حرف آخر را اوّل نزنند*؛ آرام آرام و بتدریج طلبکارى ایجاد نمایند و طرفِ مقابل را وادار به عقب‌نشینى کنند. به‌مجرّدى که عقب‌نشینى کردید، طلبکارى دیگرى شروع خواهد شد.
حالا بعضیها مى‌گویند چیزى بدهیم، چیزى بگیریم! بدهیمش درست است، بگیریمش درست نیست؛ هیچ چیز نخواهند داد.
شعارهایى را درست مى‌کنند؛ ایران را در محور شرارت گذاشته‌اند. فلان کارها را بکنیم تا ما را از محور شرارت بردارند! این شد حرف؟! غلط کردند گذاشتند که حالا بخواهند بردارند. دوباره و هر وقت لازم شد، ما را در محور شرارت مى‌گذارند.
اگر قرار است قدرتى این امکان و توان را پیدا کند که اخمهایش را در هم بکشد و بگوید من قوى هستم و مى‌زنم و مى‌بَرم و مى‌بندم؛ حواستان جمع باشد، انسان جا بخورد، این جاخوردن، حدّ یقف ندارد؛ شما این سنگر را عقب مى‌نشینید، فرض کنید فلان الحاقیه را قبول مى‌کنید، بعد یک مطالبه دیگرى را مطرح مى‌کنند: فلان دولت غیرقانونى را به رسمیت بشناسید! باز همان فشارها و همان تهدیدها. به‌مجرّدى که فلان دولت غیرقانونى را به رسمیت شناختید، باز یک درخواست دیگر مطرح مى‌شود: اسم اسلام را از قانون اساسیتان بردارید! شما باید ذرّه‌ذرّه عقب بنشینید؛
این حدّ یَقِفى ندارد. من این موضوع را بارها به بعضى از مسؤولانى که دچار وسوسه و واهمه‌هایى بودند، گفته‌ام که حدّ یَقفِ فشار آمریکا کجاست؛ آن را مشخّص کنید، که اگر به آن‌جا رسیدیم، دیگر بعد از آن هیچ فشارى علیه ما نخواهد بود.
من عرض کنم حدّ یقف کجاست؟ آن‌جایى است که شما – که چنین حقّى را نه شما دارید، نه من – از طرف ملت ایران اعلام کنید که ما اسلام، جمهورى اسلامى و حکومت مردمى را نمى‌خواهیم؛ هر کسى که شما مصلحت مى‌دانید، بیاید در این مملکت حکومت کند! این حدّ یَقِف است؛ اوّلِ اسارت مملکت. مگر مى‌توانیم؟ من و شما مگر مى‌توانیم مملکت را به دست دشمن بدهیم؟ مگر ما چنین حقى داریم؟ این ملت ما را براى این سرِ کار نیاورد.
۸۲/۳/۷

  • حمید حسینی زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">