امام على علیه السلام :
إنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أولیائِهِ؛
جهاد درى از درهاى بهشت است که خداوند آن را بر روى اولیاى خاص خود گشوده است.
نهج البلاغه ، خطبه ۲۷ / میزان الحکمه: ج 13 ص 548.
امام على علیه السلام :
إنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّهُ لِخاصَّةِ أولیائِهِ؛
جهاد درى از درهاى بهشت است که خداوند آن را بر روى اولیاى خاص خود گشوده است.
نهج البلاغه ، خطبه ۲۷ / میزان الحکمه: ج 13 ص 548.
امام على علیه السلام:
ما أهَمَّنی ذَنبٌ اُمهِلتُ بَعدَهُ حَتّى اُصَلِّیَ رَکعَتَینِ؛
گناهى که مهلت یابم پس از آن، دو رکعت نماز بخوانم، مرا اندیشناک نمیکند.
نهج البلاغة: حکمت ۲۹۹ / شناختنامه نماز: ج1 ص194
در این آیات، پنج وصف برای جبرئیل – پیک وحی خدا – بیان شده که برای هر فرستاده ی جامع الشرایط لازم است. نخستین وصف، کریم بودن است که اشاره به ارزش وجودی اوست. دومین وصف، قدرت است. این تعبیر درباره جبرئیل به خاطر آن است که برای دریافت پیام بزرگ الهی و ابلاغ دقیق آن، قدرت و نیروی عظیمی لازم است و اصولا هر فرستاده ای باید در حدود رسالت خود صاحب قدرت باشد. وصف دیگر این است که صاحب مکانت و منزلت است. جبرئیل در آسمان ها مورد اطاعت فرشتگان و امین است. از روایات استفاده می شود که گاه جبرئیل امین را برای ابلاغ آیات قرآن، گروه عظیمی از فرشتگان همراه می کردند و بی شک آنها از او اطاعت می کردند و حتی از برخی روایات استفاده می شود که تمام فرشتگان آسمان، مانند فرشته ای که خازن و نگهبان دوزخ است، از فرمان حضرت جبرئیل اطاعت می کنند.
منبع: تفسیر نمونه؛ پیام قرآن.
امام على علیه السلام:
إن قارَفتَ سَیِّئَةً فَعَجِّل مَحوَها بِالتَّوبَةِ؛
اگر مرتکب گناه شدى، به سرعت آن را با توبه نابود کن.
تحف العقول: ص ۸۱ / گزیده تحف العقول، ص28.
امام على علیه السلام:
مُرُوا الأَحداثَ بِالمِراءِ وَالجِدالِ، وَالکُهولَ بِالفِکرِ، وَالشُّیوخَ بِالصَّمتِ؛
جوانان را به مباحثه و جدال [علمى]، و میانسالان را به اندیشیدن، و پیران را به سکوت، فرمان دهید.
شرح نهج البلاغة: ج ۲۰ ص ۲۸۵ ح ۲۶۰/ دانشنامه قرآن و حدیث: ج15 ص394.
جمعی از ثروتمندان خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله می آمدند و با او نجوا می کردند. این کار، علاوه بر گرفتن وقت گرانبهای پیامبر، مایه نگرانی مستضعفان و موجب امتیازی برای ثروتمندان بود. در اینجا ، آیه 12 مجادله نازل شد و به آنها دستور داد که قبل از نجوا کردن با پیامبر صلی الله علیه و آله صدقه ای به مستمندان بپردازند. اغنیا(=ثروتمندان) وقتی چنین دیدند، از نجوا خودداری کردند. آنگاه آیه بعدی نازل شد و آنها را ملامت کرد و حکم آیه اول را برداشت و اجازه نجوا را به همگان داد؛ اما فلسفه این حکم و تغییر زودهنگام آن چه بود؟ برخی از مفسران در پاسخ گفته اند که هدف، آزمایش افراد پر ادعایی بود که از طریق نجوا به پیامبر صلی الله علیه و آله اظهار علاقه می کردند. خداوند بدین وسیله آشکار کرد که این اظهار علاقه ها تنها در صورتی است که نجوا مجانی باشد؛ اما هنگامی که نیاز به بذل(=بخشش) قدری مال، اگرچه اندک و ناچیز داشته باشد، خاموش می شود. البته، تنها یک نفر از این آزمایش بزرگ خدا سربلند بیرون آمد و آن شخص امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود؛ چنان که در روایتی از خود ایشان نقل شده است:« آیه ای در قرآن است که احدی قبل از من و بعد از من به آن عمل نکرده و نخواهد کرد؛ من یک دینار داشتم، آن را به ده درهم تبدیل کردم و هر زمان می خواستم با رسول خدا صلوات الله علیه و آله نجوا کنم، درهمی را صدقه می دادم.»
منبع: تفسیر نمونه.
به مناسبت روز شعر و ادب فارسى خصوصا روز بزرگداشت استاد سیّد محمّدحسین شهریار این حدیث تقدیم می شود:
امام صادق علیه السلام:
ما قالَ فینا قائِلٌ بَیتا مِنَ الشِّعرِ حَتّى یُؤَیَّدَ بِروحِ القُدُسِ؛
هیچ گوینده اى درباره ما بیت شعرى نمى سراید ، مگر آن که [ پیش تر] به وسیله روح القدس، تأیید مى شود.
عیون أخبار الرضا علیه السلام ج ۱ ص ۷ / تبلیغ بر پایه قرآن و حدیث، ص 268.
این آیه، از آیاتی است که به روشنی اعجاز قرآن را آشکار می کند و مفهوم آن مخصوص مُعاصران پیامبر صلی الله علیه و آله نیست؛ بلکه این خطاب به تمام کسانی است که در وحیانی بودن قرآن شک دارند. این ندای قرآن در این آیه و آیات مشابه همواره بلند بوده و در طی چهارده قرآن که از بعثت پیامبر صلوات الله علیه و آله می گذرد، کسی نتوانسته است به آن پاسخ مثبت گوید. راستی چرا دشمنان، مخصوصا ارباب کلیسا و یهود که در طول سال ها هزینه های گزافی را صرف تبلیغات بر ضد اسلام می کنند، بخش کوچکی از آن اموال را در اختیار گروهی از دانشمندان و ادیبان و سخن سنجان مخالف نمی گذارند تا در برابر قرآن به مبارزه برخیزند و مصداق «فلیأتوا بحدیثٍ مثله» باشند. چون نمی توانند حتی سوره ای به اندازه سوره کوثر بیاورند و این عجز عمومی، گواه و شاهد زنده اصالت این وحی آسمانی است.
منبع: تفسیر نمونه.
امام صادق علیه السلام:
کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ ألسِنَتِکُم، لِیَرَوا مِنکُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ والصَّلاةَ وَالخَیرَ؛ فَإِنَّ ذلِکَ داعِیَةٌ؛
مردم را با غیر زبانهایتان دعوت کنید. آنان باید از شما پارسایى و تلاش و نماز و نیکى ببینند. این، معناى دعوت حقیقى است.
الکافی: ج ۲ ص ۷۸ ح ۱۴ / شناختنامه نماز: ج1 ص144.
از مجموع شأن نزولهایی که برای آیه گفته
شده متوجه می شویم که قشرهای فقیر و بادیه نشین و تهی دست به سرعت از
اسلام استقبال کردند؛ زیرا نه منافع نامشروعی داشتند که به خطر بیفتد و نه
مغز آنها از باد غرور انباشته بود و قلبهایی پاکتر از قشر مرفه عیاش و
هوسباز داشتند. این استقبال گرم از ناحیه این گروه که یکی از بزرگترین نقطه
های قوت این آیین الهی بود، از سوی مغروران مستکبر، یک نقطه ضعف بزرگ
شمرده شده، می گفتند: این چه آیینی است که پیروانش انبوهی بادیه نشین فقیر و
تهی دست و کنیزان و بردگان اند؟! اگر مکتب معقولی است، هرگر نباید افراد
سطح پایین اجتماع از آن استقبال کنند؛ اما ما که در سطح بالا قرار داریم و
چشم و چراغ جامعه هستیم، عقب بمانیم. این طرز تفکر انحرافی، امروز هم رایج
ترین طرز تفکرها در میان ثروتمندان مغروز و هوسبازان مرفه در مورد مذهب
است که می گویند: مذهب به درد فقرا و پابرهنه ها می خورد و هر دو برای هم
خوبند و ما درسطحی بالاتر هستیم. قرآن در این آیات به آنها پاسخ کافی داده
است.
منبع: تفسیر نمونه.
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه وآله:
لِلمُصَلّی حُبُّ المَلائِکَةِ، وهُدًى وإیمانٌ، ونورُ المَعرِفَةِ، وبَرَکَةٌ فِی الرِّزقِ، وراحَةٌ لِلبَدَنِ؛
نمازگزار، محبّت فرشتگان را نصیب خود میکند. [نماز،] هدایت و ایمان، نور معرفت، برکت در روزى و آسایش تن است.
الخصال: ص ۵۲۲ ح ۱۱ / شناختنامه نماز: ج1 ص118.
«لیس کمثله شیء». این جمله، پایه اصلی شناخت تمام صفات خداست که بدون توجه به آن به هیچ یک از اوصاف پروردگار نمی توان پی برد؛ زیرا خطرناک ترین پرتگاهی که بر سر راه پویندگان طریق شناخت خدا قرار داد، تشبیه است که خدا را در وصفی از اوصاف، شبیه مخلوقاتش بدانند. این امر سبب می شود که به دره شرک سقوط کنند. به تعبیر دیگر، او وجودی از هر نظر بی پایان و نامحدود است و هر چه غیر اوست، غز هر نظر محدود و متناهی است؛ از نظر قدرت، علم، حیات، اراده، فضل و خلاصه، همه چیز. این همان تنزیه و پاک شمردن خداوند از عیب های مخلوقات است. مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد:«بالاترین مرحله علم چیست؟» ایشان فرمود:«شناخت خدا آنچنان که شایسته اوست.» سپس افزود:«این که بدانی او نه مثلی دارد و نه شبیهی و او را معبودِ واحد و خالق و قادر و اول و آخر و ظاهر و باطن بشناسی که نه مثلی دارد و نه مانندی. این است حق معرفت الله».
منبع: پیام قرآن؛ تفسیر نمونه.
امام علیّ علیه السلام:
صَلِّ الصَّلاةَ لِوَقتِها المُؤَقَّتِ لَها، ولا تُعَجِّل وَقتَها لِفَراغٍ، ولا تُؤَخِّرها عَن وَقتِها لِاشتِغالٍ، واعلَم أنَّ کُلَّ شَیءٍ مِن عَمَلِکَ تَبَعٌ لِصَلاتِکَ؛
نماز را در وقت مقرّرش بخوان و به دلیل بیکار بودن، آن را جلو نینداز، و به دلیل اشتغال به کارى، آن را به تأخیر نیفکن و بدان که همه کارهایت تابع نماز توست.
نهج البلاغة:نامه ۲۷ / شناختنامه نماز: ج1 ص118
پیامبر خدا صلى اللَّه علیه وآله:
الصَّلاةُ مِن شَرائع الدّینِ، وفیها مَرضاةُ الرَّبِّ عزّ وجلّ، وهیَ مِنهاجُ الأَنبیاءِ؛
نماز، از آیینهاى دین است و در آن، خشنودى پروردگار عزّ وجلّ است.نماز، راه و روش پیامبران است.
الخصال: ص ۵۲۲ ح ۱۱ / شناختنامه نماز: ج1 ص118