امام علی علیه السلام:
مَن أحسَنَ سَریرَتَهُ أحسَنَ اللّهُ عَلانِیَتَهُ؛
هر کس درون خویش را نیک سازد، خداوند هم برون او را نیکو مىسازد.
کنز الفوائد: ۲ / ۶۸ / خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ص268.
امام علی علیه السلام:
مَن أحسَنَ سَریرَتَهُ أحسَنَ اللّهُ عَلانِیَتَهُ؛
هر کس درون خویش را نیک سازد، خداوند هم برون او را نیکو مىسازد.
کنز الفوائد: ۲ / ۶۸ / خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ص268.
در چندین آیه از آیات قرآن، استکبار، صفتی است که ویژه کافران به کار رفته و منظور از آن، تکبر از قبول حق است. این نوع تکبر، تمام راه های هدایت را به روی انسان می بندد و او را در سراسر عمرش در بدبختی و گناه و بی ایمانی نگه می دارد. در روایت از امام علی علیه السلام می خوانیم:«ابلیس، دشمن خدا و پیشوای متعصبان و پیشرو گردنکشان است.» بنابراین هرکس از پذیرش حق سرباز زند - فقیر باشد یا ثروتمند - مستکبر است؛ اگرچه نمی توان انکار کرد که در بسیاری اوقات، ثروت زیاد سبب می شود که انسان از پذیرش حق خودداری کند.(تفسیر نمونه)
امام صادق علیه السلام:
مَن قَبِلَ اللّهُ مِنهُ صَلاةً واحِدَةً لَم یُعَذِّبهُ، ومَن قَبِلَ مِنهُ حَسَنَةً لَم یُعَذِّبهُ؛
خداوند، از هر که یک نماز بپذیرد، او را عذاب نمىکند و [نیز] از هر که یک حسنه قبول کند، او را عذاب نمىنماید.
الکافی: ۳ / ۲۶۶ / ۱۱ / خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ص264.
ایمان تنها این نیست که انسان اعتقاد به وجود خدا داشته باشد بلکه یک مُوحِّد(=یکتاپرست) خالص کسى است که غیر از خدا، معبودى به هیچ صورت در دل و جان او نباشد، گفتارش براى خدا، اعمالش براى خدا و هر کارش براى او انجام پذیرد، قانونى جز قانون خدا را به رسمیت نشناسد و طوق بندگى غیر او را بر گردن ننهد و فرمانهاى الهى را خواه مطابق تمایلاتش باشد یا نه، از جان و دل بپذیرد و بر سر دو راهیهاى" خدا" و" هوى"، همواره خدا را مقدم بشمرد، این است ایمان خالص، از هر گونه شرک: شرک در عقیده، شرک در سخن و شرک در عمل.(تفسیر نمونه)
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:
لَیسَ البِرُّ فی حُسنِ الزِّیِ، ولکِنَّ البِرَّ فِی السَّکینَةِ وَالوَقارِ؛
نیکى، در آراستگىِ ظاهر نیست؛ بلکه در آرامش و وقار است.
جامع الأحادیث للقمّی: ۲۸۸ / خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ص50.
گرچه قرآن بیزاری و برائت خدا از مشرکان را سربسته بیان کرده، از روایات اسلامی استفاده می شود که حضرت علی علیه السلام از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله مأمور شد که چهار موضوع را به مردم ابلاغ کند:
1- الغای پیمان مشرکان
2- ممنوع بودن شرکت آنها در مراسم حج آینده
3- ممنوع بودن طواف افراد عریان و برهنه که تا ان زمان در میان مشرکان رایج بود
4- ممنوع بودن ورود مشرکان به خانه خدا.
از امام باقر علیه السلام نقل شده که على علیه السلام در مراسم حج آن سال خطبه اى خواند و فرمود:از این پس هیچ برهنه اى نباید طواف خانه خدا بیاید و هیچ بت پرستى حق شرکت در مراسم حج ندارد و آنهایى که پیمانشان با پیامبر صلی الله علیه و آله مدت دارد تا پایان مدت محترم است و آنها که پیمانشان مدت ندارد، مدتش چهار ماه خواهد بود.(تفاسیر نمونه و مجمع البیان)
امام کاظم علیه السلام :
مَنِ اقتَصَدَ وقَنَعَ بَقِیَت عَلَیهِ النِّعمَةُ ، ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عَنهُ النِّعمَةُ؛
هر که میانه روى و قناعت پیشه کند، نعمت برایش پایدار مى مانَد؛ و آن که ریخت و پاش و اسراف کند، نعمت از او روى گردانَد.
تحف العقول : ۴۰۳ / توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث: ج 1 ص 394.
ظاهر آیه این است که خداوند الواحی بر موسی علیه السلام نازل کرد که شرایع و قوانین تورات در آن نوشته شده بود؛ اما اینکه این الواح چگونه بوده و از چه جنس و ماده ای، در قرآن بحثی از آن به میان نیامده است. کلمه الواح، جمع لوح، به معنای صفحه ای است که بر آن چیزی می نویسند. در تفاسیر، احتمالات گوناگونی درباره کیفیت و جنس الواح موسی علیه السلام آمده است که هیچ کدام جنبه قطعی ندارد و سزاوار اعتماد نیست.(تفسیر نمونه)
سؤال: این آیه سخن مشرکان را نقل مى کند که اگر خدا از شرک ما راضى نیست، چرا ما را از آن باز نمى دارد؟ پس شرک ما مورد رضاى خداست!
پاسخ: انجام هر کار از هر کسى، از مَدار قدرت خداوند بیرون نیست، لیکن اراده و مشیّت خداوند آن است که انسان راه خود را آزادانه انتخاب کند. دولت که آب و برق و گاز را به منزل ما مى آورد، این امکانات، دلیل راضى بودن دولت به سوء استفاده ما نیست. خداوند به انسان عقل و وحى عطا کرده و راه حقّ و باطل را به او نشان داده و او را در انتخاب آزاد گذاشته، ولى اراده و اختیار، نشانهى راضى بودن او به خلاف ما نیست.
خداوند، خواهان ایمان اختیارى مردم است نه اجبار آنان به ایمان آوردن. در قرآن بارها آمده است که: اگر خدا مى خواست، همه را هدایت مى کرد و پیامبر هم حقّ اکراه و اجبار مردم به ایمان را ندارد.(تفسیر نور)
امام علی علیه السلام:
إیّاکَ وَ النَّمیمَةَ فَإنَّها تَزرَعُ الضَّغینَةَ وَ تُبَعِّدُ عَنِ اللّهِ وَالنّاسِ؛
بپرهیز از سخنچینى که بذر کینه میافشانَد و از خدا و مردم دور میکند.
غرر الحکم: ح 2663 / گزیده غررالحکم و دررالکلم، ص34.
امام علی علیه السلام:
إیّاکَ وَالهَذَرَ فَمَن کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَت آثامُهُ؛
زنهار از پُرگویى؛ زیرا هر که پُرگو باشد، گناهانش بسیار میشود.
غرر الحکم: ح 2637 / گزیده غررالحکم و دررالکلم، ص33.
پس از تعیین حضرت على علیه السلام به امامت در غدیر خم، آیه سوم سوره مائده نازل شد که «امروز نعمتم را بر شما تمام کردم».از روایات استفاده می شود که منظور از این پیمان در hین آیه، بیعتی است که از مردم در روز غدیر خم برای امام علی علیه السلام گرفته شد و ایشان، خلیفه و جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله و سرپرست مردم معرفی شدند. در آن روز همه کسانی که در غدیر حاضر بودند - حتی منافقان - با علی علیه السلام بیعت کردند و همه «سمعنا و أطعنا» (شیندیم و اطاعت کردیم) گفتند.(منبع: تفاسیر نور و اطیب البیان)
اول اینکه گناهان دو نوعند: صغیره و کبیره؛ هر چند تمام گناهان چون نافرمانی خداوند عظیم اند، کبیرند و بزرگ؛ اما وقتی گناهان با هم مقایسه میشوند برخی صغیره اند و برخی دیگر کبیره. بزرگی معصیت وقتی تحقق مییابد که نهی از آن نسبت به معصیت دیگر مهمتر و شدید تر باشد.
دوم اینکه هر چند سیئات تمام گناهان را شامل میشود اما در این آیه منظور از گناهانی که خدا از آن میگذرد به دلیل مقابله، گناهان صغیره است.
بنابراین این آیه با صراحت میگوید: اگر شما گناهان کبیرهای که از آن نهی شده ترک کنید؛ ما گناهان صغیره تان را میبخشیم و شما را به بهشت و مقام قرب الهی وارد میکنیم. (تفسیر المیزان)