ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است و تقوا، یک درجه از ایمان بالاتر است و چیزى کمتر از یقین میان بندگان تقسیم نشده است.
الکافی: ج ۲ ص ۵۱ ح ۲ / چشم تماشا، ص206.
امام رضا علیه السلام:
مَن لَم یُتابِعکَ عَلى رأیِکَ فی إصلاحِهِ، فَلا تُصغِ إلى رأیِهِ لَکَ، وانتَظِر بِهِ إلى أن یُصلِحَه شَرٌّ؛
هرکس نظر تو را در اصلاح خودش نپذیرد، به نظرش درباره خودت گوش مده و منتظر باش تا بدى او را اصلاح کند.
العدد القویة: ص ۲۹۷ ح ۲۶ / چشم تماشا، ص198.
نهی از پیروی از چیزهایی که به آن علم و آگاهی نداریم، معنی وسیعی دارد که موضوعات اعتقادی، سخن گفتن، شهادت دادن، قضاوت کردن و انجام سایر اعمال را شامل می شود. در همه چیز، ملاک انسان باید علم و یقین باشد و غیر آن، خواه ظن و گمان باشد یا حدس و تخمین یا شک و احتمال، هیچ کدام سزاوار اعتماد نیستند. در حدیثی از امام کاظم علیه السلام می خوانیم که از پدرانش نقل کرده است:" «تو نمی توانی هرچه می خواهی، بگویی؛ زیرا خداوند می فرماید: از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن.» در حدیث دیگری از پیامبر صلی الله علیه و آله در ذیل این آیه می خوانیم: «هرکه به مرد یا زن مؤمنی تهمت بزند، خداوند او را در چرک و کثافت زنان بدکار نگه می دارد تا از عهده آنچه گفته است، برآید.»
منبع: تفسیر نمونه و تفسیر قمی.
امام رضا علیه السلام:
مَن کَثُرَت مَحاسِنُه، مُدِحَ بِها، واستغنى عَنِ التَّمَدُّحِ بِذِکرِها؛
هرکس نیکوییهایش فراوان شود، بدانها ستوده شود و از خودستایى بینیاز گردد.
العدد القویّة: ص ۲۹۶ ح ۲۶ / چشم تماشا، ص198.
«أخبَتوا» از ریشه «خبت» است و به معنای زمین صاف و وسیعی است که انسان به راحتی و با اطمینان می تواند در آن گام بردارد. به همین جهت، این ماده به معنای اطمینان به کار رفته است و به معنای خضوع و تسلیم هم می باشد؛ زیرا چنین زمینی، هم برای گام برداشتن اطمینان بخش است و هم برای رهروان، خاضع و تسلیم. در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که یکی از یارانش به او عرض کرد: در میان ما مردی به نام « کُلَیب» است. هیچ کلامی از شما صادر نمی شود مگر اینکه می گوید: من تسلیم هستم و به همین خاطر، او را «کلیب تسلیم» نامیده ایم. امام دعا کرد: " رحمت خدا بر او باد." سپس اضافه کرد: " آیا می دانید تسلیم چیست؟" ما ساکت شدیم. امام فرمود: به خدا سوگند، این همان إخبات است که در کلام خداوند آمده است: « إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ».
منبع: تفسیر نمونه و تفسیر المیزان.
امام على علیه السلام:
أسعَدُ الناسِ مَن عَرَفَ فَضلَنا، و تَقَرَّبَ إلى اللّهِ بِنا، و أخلَصَ حُبَّنا، و عَمِلَ بما إلَیهِ نَدَبنا، و انتَهى عَمّا عَنهُ نَهَینا، فذاکَ مِنّا و هُو فی دارِ المُقامَةِ مَعَنا؛
خوشبختترینِ مردم کسى است که فضل و مقام ما را بشناسد و به وسیله ما به خدا نزدیک شود و در دوستى ما یکدل و مخلص باشد و به آنچه ما بدان فرا خواندیم عمل کند و از آنچه ما نهى کردیم دست بردارد. چنین کسى از ماست و در سراى ماندگارى (بهشت) با ماست.
غرر الحکم: ۳۲۹۷ / میزان الحکمه: ج 5 ص304.
امام باقر علیه السلام:
إنّا لا نُغنی عَنکُم ـ واللّهِ ـ شَیئا إلّا بِالوَرَعِ، وإنّ وِلایَتَنا لا تُدرَکُ إلّا بِالعَمَلِ؛
به خدا سوگند ما به کار شما نخواهیم آمد جز آنکه وارسته باشید؛ و بیگمان ولایت ما جز با عمل به دست نمیآید.
مصادقة الإخوان: ص۱۳۶ ح ۶ / چشم تماشا، ص150.
مسجد، پایگاه مهّم عبادى و اجتماعى مسلمانان است. بنابراین، هم متولّیان آن باید صالح و پاک باشند و هم برنامه هایش سازنده و تربیت کننده، هم بودجه اش مشروع و حلال باشد و هم مسجدیان اهل تقوا و خدایى و مورد تکریم. وگرنه اگر سازندگان مساجد، جبّاران و سلاطین باشند و پیشنمازان، افراد بىسواد و ترسو و خادمان نیز وارفتگان بى حال، طبعاً مساجد از هدف اصلى خود که آبادى معنوى است، دور خواهد ماند.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: « إذا رأیتم الرّجُلَ یعتاد المسجدَ فاشهَدُوا له بالأیمان». همین که دیدید کسى به مسجد رفت و آمد مىکند، به ایمان او گواهى دهید.
مخصوصا باید توجه داشت، مسجد مرکزى براى جوانان با ایمان گردد، نه اینکه تنها مرکز بازنشستگان و از کار افتادگان شود. مسجد باید کانونى براى فعالترین قشرهاى اجتماع باشد، نه مرکز افراد بیکاره و بى حال و خواب آلوده ها.
منبع: تفسیر نور؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر الدر المنثور.
خداوند در چند جای قرآن، پس از دعوت به توحید و یگانه پرستی، بلافاصله درباره نیکی به پدر و مادر سخن گفته است(بقره / 83؛ نساء / 36؛ إسراء / 23؛ لقمان / 14 و همین آیه). از این آیات فهمیده می شود که ناسپاسی نسبت به پدر و مادر، از بزرگترین گناهان کبیره یا بزرگترین گناه بعد از شرک است. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است:« از آزردن پدر و مادر بپرهیزید. همانا بوی بهشت از هزار سال راه به مشام می رسد؛ ولی آزاردهنده ی (پدر و مادر) و ... آن را نمی یابد». همچنین از آن حضرت روایت شده است:« نیکی کننده (به پدر و مادر، در بهشت) یک درجه از پیامبران پایین تر است و آزاردهنده ی (پدر و مادر، در جهنم) یک طبقه از فرعونیان بالاتر است.»
منبع: وسائل الشیعه،ج21،ص501؛ مستدرک الوسائل،ج15،ص176.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
رَحِمَ اللّهُ أبَا البَناتِ، البَناتُ مُبارَکاتٌ مُحَبَّباتٌ، وَالبَنونَ مُبَشِّراتٌ، وهُنَّ الباقِیاتُ الصّالِحاتُ؛
رحمت خدا بر پدرى که داراى دخترانى است! دختران، داراى برکت و دوست داشتنى اند و پسران، بشارت آورند . دختران، باقیات الصالحات (بازماندگان شایسته)اند.
منبع: مستدرک الوسائل : ج ۱۵ ص ۱۱۵ ح ۱۷۷۰۰ / دانش نامه میزان الحکمه: ج 12 ص 462 .
امام صادق علیه السلام فرمودند: |
تا موقعی که حدیث رو ندیده بودم باورم نمیشد که میشه چنین چیزی رو تو احادیث پیدا کرد.البته در کتاب لغت «لسان العرب،جلد 11، ص 637» دیدمش اما واقعا موجوده. این هم حدیثش.
عن النبی، صلى الله علیه و سلم، قال: صِنْفانِ من أَهل النار لم أَرهُما بعدُ، قومٌ معهم سِیاطٌ کأَذْنابِ البقر یضربون الناس بها، و نساءٌ کاسِیاتٌ عارِیاتٌ مَائِلاتٌ مُمِیلاتٌ، رُؤُوسُهنَّ کأَسْنِمة البُخْتِ المَائِلَة، لا یَدْخُلْن الجنة و لا یَجِدْن ریحَها، و إِنَّ ریحَها لَتُوجدُ من کذا و کذا
توضیح: أسنمة جمع سنام به معنی کوهان شتر است.
در کتاب لغت «النهایة فی غریب الحدیث و الأثر » توضیحی هست درباره زنانی که از این وسیله استفاده میکنن:
هنّ اللّواتى یتعمّمن بالمقانع على رؤسهنّ یکبّرنها بها، و هو من شعار المغنّیات.(آنها کسانی هستند که با مقنعه سر خود را می پوشانند [و با آن] سر خود را بزرگتر نشان میدهند و آن از نشانه های زنان آوازه خوان است.)