حضرت یعقوب علیه السلام در ابتدا تقاضای پسرانش مبنی بر فرستادن بنیامین با آنها را رد کرد؛ زیرا آنها در ماجرای یوسف ثابت کرده بودند که افراد امانت دار و سزاوار اعتماد نیستند. آنان درست همان وعده ای را که درباره محافظت از یوسف به پدرشان داده بودند(آیه 12)، درباره بنیامین دادند(آیه 63) و گفتند: «أنا له لحافظون»؛ اما یعقوب علیه السلام سخن آنها را قبول نکرد و چون دید که اطمینان به آنها بیهوده است، به خدا و حفاظت او دل بست و فرمود «فالله خیر حافظاً» و علت آن را نیز بیان کرد که «هو أرحم الراحمین».
چه بسا شخصی غیر از خداوند مورد اعتماد قرار گیرد و امانتی به او داده شود، ولی او در آن امانت و به شخصی که امانت را به او سپرده، رحم نکند؛ اما خداوند در جایی که باید رحم کند، فروگذار نمی کند و بر انسان عاجزی که کار خود را به او واگذار کرده، رحم می کند. درباره این جمله روایتی می خوانیم: پس از آنکه یعقوب علیه السلام فرمود:«فالله خیر حافظا و هو أرحم الراحمین»، خداوندفرمود: « به عزتم سوگند، چون تو بر من توکل و اعتماد کردی، من هم قطعا آن دو (یوسف و برادرش) را به تو باز می گردانم.»
منبع: تفسیر المیزان.