قرآن کتابی برای زندگی سعادت بخش

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ [20 / 124]

قرآن کتابی برای زندگی سعادت بخش

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ [20 / 124]

گاهی برای فهمیدن حقایق نیازی به خواندن کتابهای قطور و مطالب طویل نیست. حتی برای اینکه حرفتان را به کسی بفهمانید نیز سخن بلند نیاز نیست.
این وبلاگ جایی است برای فهمیدن و فهماندن اما با مطالبی کوتاه و کمترین کلمات.

طبقه بندی موضوعی

۱۴۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر قرآن» ثبت شده است

۲۶
مهر


جنیان نوعی از مخلوقات خدایند که از حواس ظاهری ما مستورند و قرآن کریم درباره آنها مطالبی بیان کرده است. از جمله:
1. خلقت آنها پیش از خلقت انسان بوده است. (هجر/27)
2. خلقت آنها از آتش بی دود است. (هجر/27)
3. مانند انسان، زندگی و مرگ و قیامت دارند. (احقاف/18)
4. مانند سایر جانداران، نر و ماده، ازدواج و توالد و تناسل دارند. (جن/6، کهف/50)
5. مانند نوع بشر، دارای شعور و اراده هستند و علاوه بر این، کارهایی سریع و اعمالی شاق و خارق العاده می توانند انجام دهند که از نوع بشر ساخته نیست، همچنان که در آیات مربوط به داستان حضرت سلیمان (علیه السلام) و اینکه جن، مسخر آن جناب بودند، این مطلب آمده است.
6. مانند انسانها، مؤمن و کافر دارند و بعضی صالح و بعضی دیگر فاسقند. (ذاریات/56) ابلیس نیز از طایفه آنها و دارای فرزندان و قبیله است. (کهف/5، اعراف/27)

منبع: تفسیر المیزان.

  • حمید حسینی زاده
۲۵
مهر


یکی از مفسرین بزرگ اهل سنت به نام «زمخشرى» در کتابش، تفسیر کشاف حدیثى نقل کرده که فخر رازى و قرطبى (از بزرگان تفسیر اهل سنت) نیز در تفسیرشان از او اقتباس کرده‏ اند؛ حدیث مزبور به وضوح مقام آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین و اهمیت حب آنها را بیان مى‏دارد، مى‏گوید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
"هر کس با محبت آل محمد بمیرد شهید از دنیا رفته.
 آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، بخشوده است.
 آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، با توبه از دنیا رفته.
 آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، مؤمن کامل الإیمان از دنیا رفته.
 آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، فرشته مرگ او را بشارت به بهشت مى ‏دهد و سپس منکر و نکیر (فرشتگان مأمور سؤال در برزخ) به او بشارت دهند.
 آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، او را با احترام به سوى بهشت مى ‏برند آن چنان که عروس به خانه داماد برده می شود.
 آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، در قبر او دو در به سوى بهشت گشوده مى‏ شود.
 آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار مى ‏دهد.
 آگاه باشید هر کس با محبت آل محمد از دنیا رود، بر سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته.
 آگاه باشید هر کس با دشمنی آل محمد از دنیا رود، روز قیامت در حالى وارد عرصه محشر مى‏ شود که بر پیشانى او نوشته شده: مأیوس از رحمت خدا!
 آگاه باشید هر کس با بغض آل محمد از دنیا برود، کافر از دنیا رفته
 آگاه باشید هر کس با دشمنی آل محمد از دنیا برود، بوى بهشت را استشمام نخواهد کرد.
جالب اینکه فخر رازى بعد از ذکر این حدیث شریف که صاحب کشاف آن را معتبر و صحیح ذکر کرده است مى ‏افزاید:
آل محمد صلوات الله علیهم کسانى هستند که بازگشت امرشان به او است، کسانى که ارتباطشان محکمتر و کاملتر باشد،" آل" محسوب مى ‏شوند و شک نیست که فاطمه و على و حسن و حسین محکمترین پیوند را با رسول خدا داشتند و این از مسلمات و مستفاد از احادیث متواتر است، بنا بر این لازم است که آنها را" آل پیامبر" بدانیم.

  • حمید حسینی زاده
۲۴
مهر

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله:


لِکُلِّ شَیءٍ زَکاةٌ، وزَکاةُ الدّارِ بَیتُ الضِّیافَةِ؛


هر چیزى زکاتى دارد و زکات خانه، اتاق مهمان است.


کنز العمّال: ج ۱۵ ص ۳۹۰ ح ۴۱۵۰۴ / فرهنگ‌نامه مهمانی، ص 22.

  • حمید حسینی زاده
۲۴
مهر


نباید تصور کرد که این آیه مخصوص مشرکان عصر پیامبر صلی الله علیه و آله بود است؛ بلکه در هر عصر، منحرفان تاریک دلی هستند که از شنیدن نام دشمنان خدا و مکتب های الحادی(=کفر و بی دینی) و پیروزی ستمگران خوشحال می شوند؛ اما نام نیکان و پاکان و برنامه های و پیروزی هایشان برای آنان دردآور است. در بعضی از روایات، این آیه به کسانی تفسیر شده که از شنیدن فضایل اهل بیت علیهم السلام یا پیروی مکتبشان ناراحت می شوند.
هم اکنون نیز مشاهده می شود که برخی افراد، حاضر به شرکت در مجالس قرآن و موعظه و احکام و ذکر فضایل اهل بیت علیهم السلام نیستند و اگر هم به دلیلی شرکت کنند، از روی بی میلی است. اما اگر به مجالس گناه و معصیبت دعوت شوند، با کمال میل به سوی آن می شتابند و از آن استقبال می کنند.
منبع: تفسیر نمونه؛ تفسیر اطیب البیان.

  • حمید حسینی زاده
۲۳
مهر

عیسى بن مریم علیه السلام:


مَن کانَ مَنطِقُهُ ذِکراً، وصَمتُه فِکراً، ونَظَرهُ عِبرَةً؛


[برترینِ مردم] کسى است که سخنش ذکر خدا باشد و سکوتش اندیشیدن و نگاهش عبرت آموختن.


تنبیه الخواطر: ج ۱ ص ۲۵۰ / حکمت‌نامه عیسی بن مریم علیهما السلام، ص26.

  • حمید حسینی زاده
۲۳
مهر


بعید نیست که زوجیت در این آیه به همان معنای خاص یعنی جنس مذکر و مؤنث باشد و قرآن مجید در این آیه خبر از وجود زوجیت در تمام گیاهان و انسان ها و موجودات دیگری که مردم از آن اطلاعی ندارند، می دهد. این موجودات ممکن است گیاهان باشند که زوجیت در آن زمان جز در موارد خاصی مانند درختان نخل و امثال آن ناشناخته بود؛ اما اکنون به اثبات رسیده که زوجیت در عالم گیاهان بک ویژگی عمومی است. همچنین ممکن است حیوانات اعماق دریاها باشند که در آن روز کسی از آنها آگاه نبود و امروز گوشه ای از آن برای انسان ها کشف شده است. این احتمال نیز داده شده که زوجیت در اینجا اشاره به وجود ذرات مثبت و منفی در دل تمام اتم ها باشد. می دانیم که همه اشیاء این جهان از اتم تشکیل یافته و اتم مانند آجر برای ساختمان این عالم است. تا آن روز که اتم شکافته نشده بود، خبری از وجود این زوجیت نبود؛ ولی بعد از آن، وجود زوج های منفی و مثبت در هسته اتم و الکترون هایی که به دور آن می گردند، به ثبوت رسید.
منبع: تفسیر نمونه.

  • حمید حسینی زاده
۲۲
مهر


«کافّة» از ماده «کفّ» به معنای کف دست است و چون انسان با دست خود اشیاء را می گیرد یا از خود دور می کند، این کلمه گاهی به معنی جمع کردن و گاهی منع کردن می باشد. در این آیه نیز هر دو معنی را مفسران احتمال داده اند. اگر معنی آن، جمع کردن باشد، مفهوم آیه این می شود که دعوت پیامبر، دعوتی جهانی و شامل جمیع مردم است. روایات متعددی که در تفسیر آیه نقل شده نیز همین تفسیر را تقویت می کند. تفسیر دومی که برای آیه ذکر شده، از معنی منع کردن گرفته شده و طبق این تفسیر، «کافّة» صفت پیامبر می شود و منظور آیه این است که خداوند پیامبر صلی الله علیه و آله را همچون یک بازدارنده از کفر و گناه برای انسان ها فرستاده است. تفسیر اول، صحیح تر به نظر می رسد.
منبع: تفسیر نمونه.

  • حمید حسینی زاده
۲۱
مهر

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :


...حَسبُکَ أن تَکونَ مِنّی وأنَا مِنکَ ، تَرِثُنی وأرِثُکَ ،...لَولا أنتَ لَم یُعرَفِ المُؤمنونَ بَعدی؛


پیامبر (ص) خطاب به امام علی (ع): «... همین تو را بس که تو از منى و من از توام. از من ارث مى برى و من از تو ارث مى برم، ...اگر تو نبودى، پس از من، مؤمنان، شناخته نمى شدند».


امالی صدوق : ص ۱۵۶ ح ۱۵۰ / دانش نامه امیرالمؤمنین علیه السلام: ج 8 ص 250.

  • حمید حسینی زاده
۲۱
مهر

مى‏ دانیم آیات قرآن، و همچنین سوره ‏هاى آن، بر طبق تاریخ نزول جمع‏ آورى نشده است و طرز قرار گرفتن آیات هر سوره تنها به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است ولی اگر آیات بر طبق تاریخ نزول جمع‏ آورى شده بود جاى ایراد بود.
ثانیا ممکن است قرار دادن آیه مربوط به" غدیر" در لابلاى احکام مربوط به غذاهاى حلال و حرام براى محافظت از تحریف و حذف و تغییر بوده باشد، زیرا بسیار مى‏ شود که براى محفوظ ماندن یک شى‏ء نفیس آن را با مطالب ساده ‏اى مى‏ آمیزند تا کمتر جلب توجه کند (دقت کنید).
حوادثى که در آخرین ساعات عمر پیامبر صلی الله علیه و آله واقع شد و مخالفت صریحى که از طرف بعضى افراد براى نوشتن وصیتنامه از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله به عمل آمد تا آنجا که حتى ایشان را (العیاذ باللَّه) متهم به هذیان و بیمارى کردند و شرح آن در کتب معروف اسلامى اعم از کتب اهل تسنن و شیعه نقل شده، شاهد گویایى است بر اینکه بعضى از افراد حساسیت خاصى در مسأله خلافت و جانشینى پیامبر صلی الله علیه و آله داشتند و براى انکار آن حد و مرزى قائل نبودند!.
آیا چنین شرائطى ایجاب نمى‏ کرد که براى حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آیندگان چنین پیش‏بینى‏ هایى بشود و با مطالب ساده ‏اى آمیخته گردد که کمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را کند؟!.
از این گذشته اسناد مربوط به نزول آیه" الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ" درباره" غدیر" و مسأله جانشینى پیامبر صلی الله علیه و آله تنها در کتب شیعه نقل نشده است که چنین ایرادى متوجه شیعه شود، بلکه در بسیارى از کتب اهل تسنن نیز آمده است و به طرق متعددى این حدیث از سه نفر از صحابه ی معروف نقل شده است.

  • حمید حسینی زاده
۲۰
مهر


قدرت نمایی این نیست که اگر خدا بخواهد قوم نیرومند و جباری را نابود کند و یا لشکریان آسمان و زمین را برای نابودی آنها بسیج کند؛ بلکه قدرت نمایی این است که خود آن جباران مستکبر را مأمور نابودی خودشان سازد و چنان در قلب و افکار آنها اثر بگذارد که مشاقانه هیزمی را جمع کنند که خود با آتشش بسوزند. در مورد فرعونیانِ زورمند و گردنکش نیز چنین شد و پرورش و نجابت موسی در تمام مراحل به دست خود آنها صورت گرفت: قابله موسی از قبطیان بود؛ سارنده صندوق نجات موسی، یک نجار قبطی بود؛ گیرندگان صندوق نجات از امواج نیل، آل فرعون بودند؛ بازکنندگان در صندوق، شخص فرعون یا همسرش آسیه بود و سرانجام کانون امن و آرامش و پرورش موسای قهرمان و فرعون شکن، همان کاخ فرعون بود. این است قدرت نمایی پروردگار.
منبع: تفسیر نمونه.

  • حمید حسینی زاده
۱۹
مهر

این آیه، یکی دیگر از مظاهر شگفت انگیز قدرت پروردگار را در جهان آفرینش ترسیم می کند که چگونه یک حجاب نامرئی و حایلِ ناپیدا در میان دریای شور و شیرین است و  اجازه نمی دهند آنها با هم آمیخته شوند. البته امروزه ما این را میدانیم که این حجاب نامرئی همان تفاوت درجه غلظت آب شور و شیرین و تفاوت وزن مخصوص آنهاست که سبب می شود تا مدت مدیدی به هم نیامیزند. گرچه بعضی از مفسران، برای پیدا کردن چنین دو دریایی در روی کره زمین به زحمت افتاده اند، این مشکل برای ما حل شده است؛ زیرا می دانیم که تمام رودخانه های عظیم آب شیرین که دریاها می ریزند، در کنار ساحل، دریایی از آب شیرین تشکیل می دهند و آبهای شور را به عقب می رانند و تا مسافت زیادی این وضع ادامه دارد و به خاطر تفاوت درجه غلظت با یکدیگر مخلوط نمی شوند.

  • حمید حسینی زاده
۱۸
مهر



جمله «کل حزب بما لدیهم فرحون» یک حقیقت مهم روانی و اجتماعی را بازگو می کند و آن، تعصب جاهلانه گروه هاست که هر یک راه و آیینی را برای خود برگزیده و دریچه مغز خود را به روی هر سخن دیگری بسته اند و اجازه نمی دهند و شعاع تازه ای به مغز آنها بتابد، نسیمی به روحشان بوزد و حقیقتی را بر آنها روشن کند. این حالت، از خودخواهی و حب ذات افراطی و خودبینی و خودپسندی سرچشمه می گیرد که بزرگترین دشمن تبیین حقایق و رسیدن به اتحاد و وحدت امتها است. این خوشحال بودن به راه و رسم خویشتن و احساس تنفر و بیگانگی از هر چه که غیر آن است، گاه به جایی می رسد که اگر انسان سخنی بر خلاف راه و رسم خویش بشنود، انگشت در گوش می گذارد و جامه بر سر می کشد و پا به فرار می نهد تا مبادا حقیقتی بر خلاف آنچه با آن خو گرفته، بر او روشن شود؛ چنان که قرآن درباره مشرکان زمان حضرت نوح علیه السلام بیان می کند:«من هز زمان آنها را دعوت کردم که (ایمان بیاورند و) تو آنها را بیامرزی، انگشتان خویش را در گوشهایشان قرار داده و لباسهایشان را برخود پیچیدند و در مخالف اصرار ورزیدند و به شدت استکبار کردند(نوح / 7)».

  • حمید حسینی زاده
۱۵
مهر


دعا در این آیه به معنی هر نوع خواسته ای است. در حقیقت عجول بودن انسان برای کسب منافع بیشتر و شتاب زدگی او در به دست آوردن خیر و منفعت سبب می شود که تمام جوانب مسائل را مورد بررسی قرار ندهد و چه بسا که با این عجله نتواند خیر واقعی خود را تشخیص دهد؛ بلکه هوی و هوس های سرکش، چهره حقیقت را نظرش دگرگون کند و به دنبال شر و بدی برود. از نکات مهم آیه این است که ابتدا بدی در نظر انسان خوب جلوه می کند و سپس آن را طلب می نماید و واقعاً فکر می کند که به دنبال خوبی است. بنابراین شناخت خیر و شر واقعی بسیار مهم است تا جای این دو عوض نشود. در آیه 216 بقره می خوانیم :«چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آنکه خیر شما در آن است؛ یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است.» به همین دلیل، در بسیاری از آیات و روایات، از دنیاطلبی، ریاست طلبی و ثروت طلبی زیاد نهی شده است؛ زیرا ظاهر آن خوشبختی و سعادت است؛ اما چه بسا باطنی تاریک وظلمانی داشته باشد. در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم:«راه نجات و هلاکت خود را بشناس. مبادا از خدا چیزی بخواهی که نابودی تو در آن است؛ در حالی گمان می بری نجات تو در آن است.» سپس حضرت آیه 11 سوره إسراء را تلاوت فرمود.
منبع: تفسیر نمونه؛ تفسیر اطیب البیان.

  • حمید حسینی زاده
۱۴
مهر


بروج (= جمع برج) در اصل به معنای ظهور و آشکارشدن است. به همین جهت، قسمت مخصوصی از دیوار اطراف شهر یا محل اجتماع لشکر که بروز و ظهور خاصی دارد، برج نامیده می شود. منظور از برجهای آسمانی، منزلگاه و جایگاه های خورشید و ماه است. به تعبیر دقیق تر، هنگامی که ما از کره زمین به ماه و خورشید نگاه می کنیم، در هر فصل و موقعی از سال، آنها را در مقابل یکی از صورت های فلکی (= مجموعه ستارگانی که شکل خاصی به خود گرفته اند) می بینیم و می گوییم: خورشید مثلا در برج حمل یا ثور یا میزان یا عقرب است. بدیهی است وجود این برج های آسمانی و منزلگاه های ماه و خورشید و آن نظام خاصی که برای حرکت این برج ها وجود دارد، تقویم مجسم جهانِ هستی ما را تشکیل می دهد و دلیل روشنی بر علم و قدرت آفریدگار عالم است.
منبع: تفسیر المیزان.

  • حمید حسینی زاده
۱۳
مهر


حضرت یعقوب علیه السلام در ابتدا تقاضای پسرانش مبنی بر فرستادن بنیامین با آنها را رد کرد؛ زیرا آنها در ماجرای یوسف ثابت کرده بودند که افراد امانت دار و سزاوار اعتماد نیستند. آنان درست همان وعده ای را که درباره محافظت از یوسف به پدرشان داده بودند(آیه 12)، درباره بنیامین دادند(آیه 63) و گفتند: «أنا له لحافظون»؛ اما یعقوب علیه السلام سخن آنها را قبول نکرد و چون دید که اطمینان به آنها بیهوده است، به خدا و حفاظت او دل بست و فرمود «فالله خیر حافظاً» و علت آن را نیز بیان کرد که «هو أرحم الراحمین».

چه بسا شخصی غیر از خداوند مورد اعتماد قرار گیرد و امانتی به او داده شود، ولی او در آن امانت و به شخصی که امانت را به او سپرده، رحم نکند؛ اما خداوند در جایی که باید رحم کند، فروگذار نمی کند و بر انسان عاجزی که کار خود را به او واگذار کرده، رحم می کند. درباره این جمله روایتی می خوانیم: پس از آنکه یعقوب علیه السلام فرمود:«فالله خیر حافظا و هو أرحم الراحمین»، خداوندفرمود: « به عزتم سوگند، چون تو بر من توکل و اعتماد کردی، من هم قطعا آن دو (یوسف و برادرش) را به تو باز می گردانم.»

منبع: تفسیر المیزان.

  • حمید حسینی زاده