قرآن کتابی برای زندگی سعادت بخش

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ [20 / 124]

قرآن کتابی برای زندگی سعادت بخش

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ [20 / 124]

گاهی برای فهمیدن حقایق نیازی به خواندن کتابهای قطور و مطالب طویل نیست. حتی برای اینکه حرفتان را به کسی بفهمانید نیز سخن بلند نیاز نیست.
این وبلاگ جایی است برای فهمیدن و فهماندن اما با مطالبی کوتاه و کمترین کلمات.

طبقه بندی موضوعی

۲۶۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرآن کتابی برای زندگی سعادت بخش» ثبت شده است

۱۹
مرداد

ما دو نوع انسان جاهل داریم:
1- کسی که جهلش ناشی از بی اعتقادی است.
2- کسی که جهلش ناشی از اعتقاد فاسد است. به جهل نوع دوم  " غی " میگویند. "اغواء" از این کلمه گرفته شده است که به معنی گمراه ساختن است. اما اغواء با اضلال فرق میکند.
در واقع "اضلال"عبارت از این است که کسی را از راه به در کنی، درحالیکه هدفش را گم نکرده بلکه همچنان در یاد هدف و به دنبال رسیدن به آن است ولی تو راهی پیش پایش میگذاری که او را به هدفش نمیرساند. اما "اغواء" عبارت است از اینکه او را طوری از راه به در ببری که در اثر جهل به چیز دیگری مشغول شود و هدف اصلی را فراموش کند.

  • حمید حسینی زاده
۱۹
مرداد

صبر جمیل چیست؟
صبری جمیل است که اولا اختیاری باشد نه اجباری و ثانیا در برابر مصیبتها سخنی که نشان دهنده کفر،ناسپاسی و بی تابی و نارضایتی از مقدرات الهی باشد،بر زبان جاری نشود؛ همچنانکه امام صادق علیه السلام فرمودند: "منظور، صبر بدون گله است."
در تاریخ اسلام کم نبودند افرادی که مانند حضرت یعقوب علیه السلام در سخت ترین لحظات و بلاها، حمد وسپاس خدا گفتند. آنها چون صبری جمیل داشتند از خدانیز غیرجمیل ندیدند و " ما رایت الا جمیلا " گفتند.
پس اگر در مصیبتهای سخت، بی تابی نکردیم و کلامی نگفتیم و راضی به رضای الهی بودیم،حتما صبری جمیل به کار برده و اجری عظیم برده ایم.

  • حمید حسینی زاده
۱۹
مرداد

"لیبلوکم" از ماده "بلاء و ابتلاء" به معنی آزمایش است، درواقع باید بگوییم که آزمایشهای الهی برای کشف حال و پی بردن به وضع درونی و روحی و فکری افراد نیست، بلکه به معنی پرورش دادن و تربیت نمودن است.
قرآن بجای اینکه بگوید "اکثر عملا" گفته "احسن عملا" یعنی  این آیه ارزش هر انسانی را به "حُسن [=کیفیت]" عمل او مربوط میداند نه به زیادی و فزونی عمل؛ این نشان میدهد که اسلام در همه جا روی کیفیت عمل تکیه می کند نه روی کثرت و کمیت.
امام صادق علیه السلام میفرماید:
خداوند زیادی اعمال را نمی خواهد بلکه درستی اعمال را میخواهد.و درستی اعمال به آن است که با خداترسی و نیت پاک باشد.
در ادامه فرمودند: نگهداری عمل از آلوده شدن به ریا و نیت های نادرست مشکلتر از خود عمل است. و عمل خالص آن عملی است که فقط از خدا انتظار داری که تو را ستایش کند.

  • حمید حسینی زاده
۱۹
مرداد

چندسال پیش یک کلیپ از آیت الله بهجت پخش شد که میگفت هر روز اعمال ما به امام زمان(عجل الله فرجه) عرضه میشه. آیا ممکن است افراد خاصی از اعمال ما آگاهی پیدا کنند؟
پاسخ قرآن به این سوال مثبت است. در آیه مذکور بیان شده که همیشه  خداوند سپس پیامبر و مومنان خاصی اعمال ما رامی بینند. بدلیل استفاده از الف ولام برای مومنون(که میشود المومنون)نشان میدهد که تمام مومنان مد نظر نیست و  این مومنان که در آیه آمده اند به مقامی رسیده اند که مانند پیامبرند و آنها کسانی جز امامان علیهم السلام نیستند.
امام صادق علیه السلام می فرماید:
تمام اعمال مردم، هر روز صبح به پیامبر عرضه می شود؛اعمال نیکان و بدان. بنابر این مراقب باشید.(اصول کافی،ج1،ص171)
پس سعی کنیم با اعمالمان امام زمان عجل الله فرجه را از خود ناراحت نسازیم.

  • حمید حسینی زاده
۱۹
مرداد

بهره مندی از  رحمت خدا، بیکران و عمومی و همگانی است اما به اندازه شایستگی ها و لیاقت های مردم است. در ابتدا خدا نعمتهای مادی و معنوی خویش را شامل حال اقوام می کند، چنانچه نعمتهای الهی را وسیله ای برای تکامل خویش ساختند و از آن در مسیر حق کمک گرفتند و شکر آن را،که همان استفاده صحیح است، بجا آوردند، نعمتش را پایدار بلکه بیشتر می کند. ولی هنگامی که این نعمتها وسیله ای برای طغیان و سرکشی و ظلم و بیدادگری و تبعیض و ناسپاسی و غرور و آلودگی گردید، در این هنگام خداوند نعمتها را میگیرد و یا آن را تبدیل به بلا و مصیبت می کند.
بنابراین دگرگونی ها همیشه از طرف ما است و گرنه نعمتهای خدا از بین نمیرود.

  • حمید حسینی زاده
۱۹
مرداد

ایمان به معاد باعث تقویت باورهای انسان میشود. بعد از اینکه ساحران فهمیدند که حضرت موسی علیه السلام حقیقتا پیامبر است، به او ایمان آوردند.فرعون آنان را تهدید به عذاب کشنده  کرد. ساحران گفتند: تو ما را به عذاب تهدید میکنی؟ گمان کرده ای اگر با این عذاب،ما را بکشی به ما آسیب رسانده ای؟ درحالی که مردن در راه ایمان سعادت است؛زیرا ما پس از کشته شدن،به سوی پروردگارمان بازمیگردیم و خوشبخت خواهیم بود. آری، ایمان به معاد سبب شد ساحران برابر فرعون چنین شجاعتی از خود نشان دهند.
آیه پنجم سوره قیامت میگوید عده ای نیز که معاد را رد میکنند درواقع در معاد شک ندارند بلکه میخواهند آزاد باشند و تا پایان عمر گناه کنند.

  • حمید حسینی زاده
۱۹
مرداد
دلیل استفاده از کلمه جاء در آیه این است که انسان باید عمل خود را تا صحنه قیامت بیاورد.چه بسا نیکی هایی که با ریا و غرور و عجب و گناهان دیگر، محو و نابود می شود.در جای دیگر قرآن می خوانیم "آنها در آخرت، جز آتش، سهمی نخواهند داشت و آنچه را دردنیا برای غیر خدا انجام دادند، بر باد می رود و آنچه عمل می کردند، باطل و بی اثر می شود(هود /16)"
در نقطه مقابل نیز چه بسا گناهانی که با توبه، محو شده یا به نیکی تبدیل شود[فرقان/70] یا مورد عفو قرار گیرد[مائده/15]
پس عملی ملاک است که به صحنه قیامت آورده شود.
منظور از "حسنه" هر کار خوبی است؛ کوچک باشد یا بزرگ و مراد از "سیئه"هم هر کار بدی است؛ صغیره باشد یا کبیره.
  • حمید حسینی زاده
۱۳
مرداد

بنام خدا


اگر زود بخوابی تا بتوانی برای نماز صبح بیدار شوی تو یک اُمل هستی اما اگر زود بخوابی تا که صبح زود به سر کار بروی تو یک وظیفه شناس هستی.


اگر فرزندت  را در کلاس قرآن ثبت نام کنی تو یک اُمل هستی اما اگر او را در کلاس موسیقی ثبت نام کنی تو یک روشنفکر هستی.


اگر در تابستان هم چادر سرت کنی تو یک اُمل هستی اما اگر در زمستان هم ساپورت بپوشی تو یک با فرهنگ هستی.


اگر در تاکسی با قرآن جیبی ات شروع به مطالعه کردی تو یک اُمل هستی اما اگر کتابی از کانت یا هگل بخوانی تو یک متفکر هستی.


آیا شما نیز به دنیا اینگونه می نگرید؟!

 ( hammud68@gmail.com )

  • حمید حسینی زاده
۰۲
خرداد
امام علی علیه‌السلام:
مَن سَمَحَت نَفسُهُ بِالعَطاءِ استَعبَدَ أبناءَ الدُّنیا؛
کسى که با بخشندگى، خود را بزرگوار سازد، فرزندان دنیا را بنده خویش ساخته است.
غررالحکم: ۹۰۷۷ / خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث، ص 288
  • حمید حسینی زاده
۰۲
خرداد

یک مقاله از آیت الله یعقوب جعفری درباره سوره های سجده دار و آیات سجده دار رو می تونین از لینک پایین دانلود کنین

دریافت
حجم: 95.1 کیلوبایت

  • حمید حسینی زاده
۱۲
فروردين

در یکی از کنفراس ها که یکی از استادان دانشگاه در مورد اعجاز و بلاغت قرآنی سخن می گفت، اظهار می داشت اگر یک کلمه در قرآن جا به جا شود یا حذف و اضافه گردد، معنی آیه ناقص شده، و مراد را نخواهد رساند. وی برای گفته های خویش مثالهای مختلفی از قرآن ذکر می نمود؛ ناگهان یکی از دانشجویان که فکر علمانی (بی دینی) داشت، از جای خود بلند شد وگفت: من حرف شما را قبول ندارم، در قرآن کلماتی به کار رفته ، که مناسب آن مکان نیست، مثلا این آیه: (مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ) {احزاب:4} خداوند دو قلب را در درون مرد قرار نداده است.آن جوان گفت: هیچ بشری دو قلب ندارد، چرا گفته درون مرد دو قلب قرار نداده است،به جای لفظ "لرجل" صحیح أن است که می گفت: مَا جَعَلَ اللَّهُ لِبشر ...
سالن کنفراس در سکوت عجیبی فرور رفت، وهمۀ نگاه ها متوجه آن استاد بود، که چگونه پاسخ می دهد!!
و از طرف دیگر: شبهه ان دانشجو نیز معقول و قابل قبول بود ... چون در بدن ما یک قلب بیشتر وجود ندارد حال فرقی نمی کند زن باشد یا مرد .... پس چرا در این آیه لفظ رجل
(مرد) آمده است ...
استاد سخنران در فکر فرو رفت و می دانست اگر جواب محکمی برای شبهه ایراد شده بیان نکند، چه بسا دیگر دانشجویان نیز این شبهه به دلشان رسوخ کند !!!
بعد از اندکی تامل استاد با افتخار جواب داد: بله... واقعا نیز همین طور است
...تنها مرد است که به هیچ عنوان امکان ندارد دو قلب در بدن او وجود داشته
باشد .... ولی زن هر وقت حامله باشد در جوف او دو قلب وجود دارد، قلب مادر و قلب جنینی که در شکم مادر قرار دارد ...
اینجا بود که چهره های دانشجویان مسلمان بشاش و شادان شد، و این استاد زبر دست را تحسین کردند.
نتیجه گیری:
هیچ کلمه ی در قرآن گذاشته نشده مگر اینکه یک نوع حکمت ربانی در آن وجود دارد، و بدون شک تغییر دادن هر لفظ از قرآن، سبب ایجاد نقص و خلل در معنی می شود.

منبع: http://didar.jan-baz.ir/view/post:2592650

  • حمید حسینی زاده
۲۴
دی

تا موقعی که حدیث رو ندیده بودم باورم نمیشد که میشه چنین چیزی رو تو احادیث پیدا کرد.البته در کتاب لغت «لسان العرب،جلد 11، ص 637» دیدمش اما واقعا موجوده. این هم حدیثش.

عن النبی، صلى الله علیه و سلم، قال‏: صِنْفانِ من أَهل النار لم أَرهُما بعدُ، قومٌ معهم سِیاطٌ کأَذْنابِ البقر یضربون الناس بها، و نساءٌ کاسِیاتٌ عارِیاتٌ‏ مَائِلاتٌ‏ مُمِیلاتٌ‏، رُؤُوسُهنَّ کأَسْنِمة البُخْتِ‏ المَائِلَة، لا یَدْخُلْن الجنة و لا یَجِدْن ریحَها، و إِنَّ ریحَها لَتُوجدُ من کذا و کذا

توضیح: أسنمة جمع سنام به معنی کوهان شتر است.

در کتاب لغت «النهایة فی غریب الحدیث و الأثر » توضیحی هست درباره زنانی که از این وسیله استفاده میکنن: 

هنّ اللّواتى یتعمّمن بالمقانع على رؤسهنّ یکبّرنها بها، و هو من شعار المغنّیات.(آنها کسانی هستند که با مقنعه سر خود را می پوشانند [و با آن] سر خود را بزرگتر نشان میدهند و آن از نشانه های زنان آوازه خوان است.)



  • حمید حسینی زاده