قرآن کتابی برای زندگی سعادت بخش

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ [20 / 124]

قرآن کتابی برای زندگی سعادت بخش

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ [20 / 124]

گاهی برای فهمیدن حقایق نیازی به خواندن کتابهای قطور و مطالب طویل نیست. حتی برای اینکه حرفتان را به کسی بفهمانید نیز سخن بلند نیاز نیست.
این وبلاگ جایی است برای فهمیدن و فهماندن اما با مطالبی کوتاه و کمترین کلمات.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۷
آذر

نمیدانم پاهایم بی لیاقتند یا دلی بی لیاقت دارم یا چشمانم لیاقت دیدن و گریستن ندارد. شاید گوشهایم با صدای ناله زائران حسین بیگانه است که مرا به سوی خودنخوانده.

نمیدانم

همه پیاده به سوی معشوق.

و من اینجا پشت کتاب و لب تاپ و ...


  • حمید حسینی زاده
۲۲
آذر

خیلی وقته من بعد از خوندن چند تا قاعده عربی و حفظ کردن چندتا لغت و نگاهی گذرا به بعضی تفاسیر و مقاله ها به این تصور غلط رسیده بودم که میتونم از آیات قرآن تفسیر مناسبی رو بیان کنم. اما خوشبختانه با خوندن کتاب روش برداشت از قرآن شهید بهشتی به اشتباه بودن این فکر پی بردم. این کتاب رو که بخونید از دقت نظر و تسلط شهید بزرگوار متعجب میشید.

دریافت
عنوان: روش برداشت از قرآن
حجم: 405 کیلوبایت
توضیحات: این کتاب مصاحبه حجت الاسلام اژه ای با شهید بهشتی است.

  • حمید حسینی زاده
۱۵
آذر
یکی از شأن نزول هایی که مباحث زیادی درباره آن شده است آیات اولیه سوره مبارکه عبس است. من هم اونها رو خوندم و نظری را که قبول کردم تقدیم می کنم.


مهمترین شؤون نزولی که برای سوره بیان شده است:

1-   اول: قیل نزلت الآیات فی عبد الله بن أم مکتوم و هو عبد الله بن شریح بن مالک بن ربیعة الفهری من بنی عامر بن لؤی و ذلک أنه أتى رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و هو یناجی عتبة بن ربیعة و أبا جهل بن هشام و العباس بن عبد المطلب و أبیا و أمیة ابنی خلف یدعوهم إلى الله و یرجو إسلامهم فقال یا رسول الله أقرئنی و علمنی مما علمک الله فجعل ینادیه و یکرر النداء و لا یدری أنه مشتغل مقبل على غیره حتى ظهرت الکراهة فی وجه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لقطعه کلامه و قال فی نفسه یقول هؤلاء الصنادید إنما أتباعه العمیان و العبید فأعرض عنه و أقبل على القوم الذین یکلمهم فنزلت الآیات‏[1]

2-   دوم: قد روی عن الصادق (ع) أنها نزلت فی رجل من بنی أمیة کان عند النبی صلی الله علیه و آله و سلم فجاء ابن أم مکتوم فلما رآه تقذر منه و جمع نفسه و عبس و أعرض بوجهه عنه فحکى الله سبحانه ذلک و أنکره علیه‏.[2]

بررسی: با نگاهی ساده به آیات اولیه سوره متوجه این موضوع می شویم که خداوند کسى را در آنها مورد عتاب قرار داده به خاطر اینکه فرد یا افراد غنى و ثروتمندى را بر نابیناى حق‏طلبى مقدم داشته است و صورت خود را عبوس کرده و در هم کشیده است. حال اگر شأن نزول اول را فرض بگیریم عتاب الهی متوجه پیامبر می شود اما چند اشکال بر آن وارد است:

اولاًعبس به صیغه غائب آمده است و خطاب به پیامبر نیست؛ درحالیکه اگر مخاطب آن بزرگوار بود می بایست «عَبَستَ و تَوَلیت» به کار می برد. ثانیاً با توجه به آیه سوم این عبوس شدن را می توان ناشی از عدم خوش بینی معرفی کرد. به شخص عبوس می گوید از کجا مطمئنی آنکس که نسبت به او ترشرو شدی در آینده تزکیه نفس نکند یا حداقل اینکه تذکر برای او نفعی نداشته باشد. بدیهی است که این غفلت است و از پیامبری که معصوم از خطا، نسیان و اشتباه است، هیچگاه سر نمی زند. ثالثاً آیه هفتم با شأن نزول تطابق ندارد و نتیجه تصدی و توجه پیامبر به شخص مستغنی را تزکیه دانسته است نه اسلام آوردن و یا ایمان آوردن.رابعاً در آیه چیزى که صریحا دلالت کند که منظور شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است وجود ندارد[3]. خامساً (طبق این روایت و امثال آن) چگونه راوی به این مطلب پی برده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم « قال فی نفسه یقول هؤلاء الصنادید إنما أتباعه العمیان ... الخ.» و اگر بپذیریم که از درهم شدن چهره پیامبر ظن به این مطلب یافته است، چگونه بدون یقین، چنین مطلبی را روایت کرده است که در هر دو حالتِ بیان شده، راوی از ثقه بودن ساقط است و نمی توان حدیث او پذیرفت. (هرچند در مرسل بودن شأن نزول سخنانی بیان شده است.[4])

أقبح آنکه در بعضی از کتب تفسیری می خوانیم که پیامبر برای راضی نگه داشتن ابن ام مکتوم« استخلفه على المدینة مرتین‏[5] » و با کمال بی دقتی خلق عظیم ایشان را زیر سؤال می برند. آخر چگونه می شود که پیامبر صرفا برای راضی نگه داشتن پسر ام مکتوم و بدون در نظر گرفتن مصالح امت اسلامی دست به چنین کاری بزند!

اما اگر شأن نزول دوم را بپسندیم اشکالات مذکور منتفی است و با آیات قرآن[6] موافقت دارد. علامه نیز آن را پسندیده است؛ هرچند که امام المشککین در تفسیر کبیر حتی اشاره ای به این شأن نزول ندارد و اجماع مفسرین را بر شأن نزول اول دانسته است!



[1] مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏10، ص 664

[2] همان.

[3] تفسیر نمونه، ج‏26، ص: 125

[4] رک:معالم التنزیل فی تفسیر القرآن‏، ذیل سوره.

[5] مفاتیح الغیب، ج 31، ص52

[6] إنک لعلی خلق عظیم – فی رسول الله أسوة حسنة – لوکنت فظا غلیظ القلب لانفضوا -  ...

  • حمید حسینی زاده
۱۴
آذر

ماه رمضان سال 89 که یه سال از حضور حقیر در دانشکده علوم قرآنی میگذشت، خواستند که یک مقاله درباره امام حسن بنویسم. طی سه روز مقاله ای کوتاه نوشتیم و در استان بوشهر مقام اول رو کسب کرد.

دریافت
حجم: 326 کیلوبایت

  • حمید حسینی زاده
۰۸
آذر
یکی از معضلاتی که در زمان ما روز به روز بیشتر محسوس می شود، بی توجهی والدین به دین فرزندان است. در این باب حدیثی از پیامبر صل الله علیه و آله در کتاب مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل،ج‏15،ص 164 دیدم که برای شما نقل می کنم:

رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ صلوات الله علیه و آله: أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى بَعْضِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ وَیْلٌ‏ لِأَطْفَالِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ.‏ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکِینَ؟ فَقَالَ لَا! مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ؛ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِی‏ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاء

از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله روایت شده است که ایشان به بعضی از کودکان نگاه کرد و فرمود: وای بر کودکان آخرالزمان از دست پدرانشان.گفته شد ای رسول خدا از دست پدران مشرکشان؟ فرمودند: خیر! پدران مؤمن؛ هیچ یک از واجبات را به آنها آموزش نمی دهند و اگر فرزندانشان واجبات را بیاموزند، منعشان می کنند و به سود ناچیز و ناپایداری از منافع دنیوی برای فرزندان خود راضی هستند. پس من از آنها بیزارم و آنها از من بیزارند.

  • حمید حسینی زاده